هنر و علم نظارت بر نحوه انجام کار است که در سازمان ها جهت بهره مندی از فرصت های بهبود، انجام می شود.
اهداف بهبود بسیار گسترده می باشد که رایج ترین آنها: کاهش هزینه- کاهش زمان اجرا و کاهش نرخ خطا می باشد.
BPM مدیریت زنجیره ای از رویدادها، فعالیتها و تصمیماتی است که نهایتاً ارزشی را به سازمان و مشتریانش اضافه می نماید.
این زنجیره از رویدادها، فعالیتها و تصمیمات، فرایند نامیده می¬شود.
فرایند های عمومی:
فرایندهای عمومی که معمولا در سازمان ها یافت می شوند عبارتند از:
1- فرایند سفارش تا وصول وجه
2- فرایند پیشنهاد قیمت تا سفارش
3- فرایند تدارک تا پرداخت
4- فرایند مسئله تا رفع مشکل
5- فرایند درخواست تا تصویب
عناصر فرایند کسب و کار:
1- رویدادها (events): به صورت اتوماتیک اتفاق می افتند و هیچ زمانی صرف نمی کنند.
مثال: ورود تجهیزات به محل ساخت و ساز
2- فعالیت (activity): رویدادها محرکی برای اجرای یک دنباله از فعالیت ها می باشند.
مثال: انجام بازرسی پس از ورود تجهیزات به محل ساخت و ساز
3- وظیفه (task): به فعالیتهای خیلی ساده که قابل شکست نباشند.
مثال: چک کردن مشخصات فنی تجیزات
4- نقاط تصمیم گیری (decision point): به تصمیم گیری ها در طول فرایند، نقاط تصمیم گیری می گویند.
مثال: تصمیم گیری در خصوص پذیرفتن یا بازگرداندن تجهیزات.
5- بازیگران: سازمان یا نرم افزارهایی که در تعامل با انسان و سازمان کار می¬کنند.
6- اشیاء فیزیکی: تجهیزات، مواد، محصولات، اسناد کاغذی
7- اشیاء غیرمادی: مدارک الکترونیکی و پرونده های الکترونیکی
8- خروجی فرایند: ماحصل اجرای فرایند، که می تواند مثبت و یا منفی باشد.
9- مشتری فرایند: کسی که از خروجی فرایند استفاده می نماید.
اصول مرتبط با (BPM): (قسمت اول)
مدیریت کیفیت جامع (TQM):
یک رویکرد مشارکتی و منظم جهت برنامه ریزی و اجرای فرایند بهبود سازمان ها می باشد که متمرکز بر ورای انتظارات مشتریان، شناسایی مشکلات، ایجاد تعهد و ارتقای تصمیم گیری باز در بین کارکنان می باشد.
رویکرد مدیریت کیفیت جامع ماقبل BPM و الهام بخش آن می باشد.
تمرکز TQM بر بهبود مستمر و حفظ کیفیت محصولات و همچنین توسعه خدمات می باشد. در صورتیکه تاکید BPM بر ضرورت تلاش برای بهبود می باشد.
به لحاظ تجربی کاربرد TQM عمدتاً در حوزه تولید می باشد درحالیکه BPM متمایل به سازمانهای خدماتی می باشد.
سه اصل مهم در مدیریت کیفیت جامع:
1- تمرکز سازمان در درک و پاسخگویی به نیازهای مشتریان
2- بهبود مستمر همه محصولات یا خدمات و فرآیندهای سازمان بصورت نظام مند و سیستماتیک
3- مشارکت تمام افراد سازمان
اصول مرتبط با (BPM): (قسمت دوم)
مدیریت عملیات:
زمینه ای متمرکز بر وظایف فنی و فیزیکی مرتبط به شرکت یا سازمان، به ویژه سازمانهای مرتبط با تولید و ساخت.
تکنیک های موجود در مدیریت عملیات:
1- نظریه احتمالات
2- نظریه صف
3- تجزیه و تحلیل تصمیم گیری
4- مدل سازی ریاضی
5- شبیه سازی
این تکنیک ها در ایجاد نوآوری BPM مفید هستند.
تفاوت مدیریت عملیات و BPM:
مدیریت عملیات عموماً بر کنترل و ایجاد فرایند، بدون الزام تغییر در آن متمرکز است، در حالیکه BPM بر تغییر فرایند به منظور بهبود آن متمرکز است.
اصول مرتبط با (BPM): (قسمت سوم)
Lean:
یک اصل مدیریتی می باشد که یکی از اصول عمده آن حذف ضایعات می باشد. (فعالیت هایی که هیچ ارززش افزوده ای برای مشتری ندارد.)
تاکید BPM بر استفاده از فناوری اطلاعات به عنوان یک ابزار برای بهبود کسب و کار فرایندها داردو آنها را سازگارتر و تکرارپذیر می کند.
اصول مرتبط با (BPM): (قسمت چهارم):
تمرکز اصلی شش سیگما به حداقل رساندن نقص (خطا) میباشد که تاکید ویژه ای بر اندازه گیری خروجی فرایندها یا فعالیتها، بخصوص از منظر کیفیت دارد.
بسیاری از تکنیک های شش سیگما بطور معمول در BPM استفاده می¬شود.
حوزه های اصلی ششسیگما:
در مبحث ششسیگما سه حوزه اصلی وجود دارد:
حوزه اول فلسفه است که طریقه حرکت، چشمانداز و جهت حرکت سازمان را تعیین میکند.
حوزه دوم مقیاس است که به سازمان این امکان را میدهد تا به طور دقیق نحوه عملکرد فرایندها را مشخص کند.
حوزه سوم نیز روششناسی است. روششناسی یک فرایند سیستماتیک است که موجب شناسایی، تبیین، اندازهگیری، تحلیل، توسعه و استاندارد شدن یک فرایند میشود.
بطور خلاصه میتوان گفت: BPM برگرفته از فلسفه بهبود مستمر TQM است، اصول و تکنیک های مدیریت عملیات را در بر میگیرد و Lean و شش سیگما را به همراه قابلیت فناوری اطلاعات مدرن به منظور بهینه سازی روند فرایندهای کسب و کار با اهداف عملکردی یک سازمان ترکیب میکند.